به نظر میرسد که الازهر مصر با شرکت در این کنفرانس به سعودیها نشان داده که دیگر حاضر به سکوت در برابر سهمخواهی و زیادهخواهی مفتیان سعودی و باج دادن به آنان نیست.
عربستان
سعودی در ماههای اخیر در رویارویی سیاسی و نظامی باایران، روسیه، یمن،
عراق و سوریه با شکست مواجه شده است اما به جرأت میتوان کنفرانس اخیر در
گروزنی را تیر خلاصی بر پیکره نیمهجان وهابیت و پایانی زود هنگام به آرزوی
دیرین آلسعودی در پدرخاندگی بر اهل سنت برشمرد.
چندی قبل کنفرانسی در
گروزنی پایتخت چچن روسیه با عنوان «اهل سنت واقعی چه کسانی هستند؟» برگزار
شد تا علمای تراز اول اهل سنت از کشورهای مختلف جهان اسلام با گردهمایی در
این مکان به تعریف دقیق و شفافی از «اهل سنت و جماعت» دست یابند و از این
طریق خط بطلانی بر سایر فرقههای جعلی و ساختگی اهل سنت بزنند.
حضور
شخصیتهای دینی و سیاسی مصری نظیر احمد طیب شیخ الازهر مصر، شوقی علام
مفتی مصر، عبدالفتاح سیسی رییس جمهور مصر، علی جمعه مفتی سابق مصر نشان از
آن دارد که هماهنگی سیاسی میان روسیه و مصر برای «بازگرداندن مرجعیت اهل
سنت به الازهر» در دستور کار دو کشور قرار گرفته است تا بساط مرجعیت
عربستان سعودی برچیده شده و الازهر به عنوان تنها نماینده رسمی اهل سنت در
جهان اسلام معرفی شود.
واکنشها به خروج وهابیت از اهل سنت
در این میان اما عصبانیت سعودیها و مفتیان هیأت کبار علمای عربستان در
نوع خود قابل توجه است. دعوت نشدن مفتیها و علمای هیأت کبار علمای عربستان
به این کنفرانس از سویی و نیز خروج وهابیت از زمره فرق اهل سنت موجی از
خشم و عصبانیت علمای سعودی و حامیان وهابیت را در پی داشت تا آنجا که یوسف
قرضاوی رییس اتحادیه جهانی علمای مسلمان با توصیف این کنفرانس به «کنفرانس
ضرار» (اشاره به مسجد ضرار) تاکید کرد که "هرکس به خدا و کتاب الهی و
رسولش ایمان آورده و با بدعتها مخالفت کند و از چهارچوب قرآن و سنت صحیح
نبوی خارج نشود مسلمان است که وهابیت و سلفیت نیز شامل آن میشود."
هيأت کبار علمای سعودی نیز با هشدار نسبت به تحریک احساسات و عواطف
مسلمانان پیرامون کنفرانس چچن خاطر نشان کرد که "برخی افراد به دنبال ایجاد
اختلافهای مذهبی، سیاسی و قومیتی هستند. هر حکمی که منجر به ایجاد شکاف
میان مسلمانان و شکل گیری فرقهای جدید شود خارج از چهارچوب شریعت اسلامی
است. "
کنفرانس سیاسی با پوشش اسلامی
مسعود صبری پژوهشگر علوم دینی با تشریح اهداف این کنفرانس معتقد است که
"الازهر همواره در راه وحدت امت اسلامی تلاش کرده است و کسانی که در این
کنفرانس شرکت کردهاند را نمیتوان نماینده الازهر دانست زیرا آنان به
بیانیهای رأی مثبت دادند که تمامش اختلاف و تفرقه است."
وی در ادامه
با غیر دینی خواندن کنفرانس چچن مدعی میشود که این کنفرانس در غالبی دینی
اما با هدف سیاسی تشکیل شده است و هدف از آن خدمت به سیاست مداران است.
علمای درباری رأی به خروج وهابیت از اهل سنت دادهاند
دکتر وصفی عاشور استاد پژوهشهای دینی نیز با ابراز تعجب از نتیجه کنفرانس
چچن مدعی میشود: "کنفرانس گروزنی از جانب علمای درباری تشکیل شده و حذف
وهابیت از زمره فرق اهل سنت نشان از تعصّب و کوته فکری شرکت کنندگان در
کنفرانس دارد."
عاشور با اتهامه زنی به ایران و روسیه سخن خود را متوجه
احمد طیب شیخ الازهر مصر کرده و از او خواست تا با نصیحت کردن ایران،
روسیه و عبدالفتاح سیسی رییس جمهور مصر آنان را مجاب کند تا از آنچه که
«کشتار اهل سنت و خونریزی در سوریه» نامیده است، جلوگیری به عمل آید.
شکاف در جامعه اهل تسنن؛ رهاورد کنفرانس گروزنی
روزنامه رأی الیوم با اشاره به واکنشهای تند علمای وهابیت علیه کنفرانس
چچن از واقعیتی جدید در جامعه اهل سنت خبر میدهد. واقعیتی که از آن به
عنوان دو دستگی و شکاف در میان جامعه اهل تسنن و تقابل میان الازهر و هیأت
کبار علمای عربستان نام باید برد. رأی الیوم مینویسد: «چنین هجمههایی
علیه کنفرانس، مساله فقهی و سیاسی بسیار مهم را برای ما نمایان میسازد که
همان تقسیم جامعه اهل سنت به دستههای مختلف است همانگونه که چنین تقسیمی
در قبال جهان اسلام بر اساس طایفه شیعه و سنی پیشترها به موقع اجرا درآمد و
نقشه دشمن در دودستگی میان شیعیان و اهل سنت با موفقیت همراه بود.»
عقب نشینی الازهر از موضع تهاجمی و توجیه مشارکت در کنفرانس گروزنی
با
افزایش دامنه انتقادها به حضور احمد طیب شیخ الازهر در کنفرانس «اهل سنت و
جماعت»، مرکز اطلاع رسانی الازهر با توجیه سخنان طیب مدعی شد که "شیخ
الازهر اهل حدیث را از زمره اهل سنت و جماعت خارج نکرده است."
عجیبتر آنکه برخی دیگر خاطر نشان کردند که علمای الازهر حاضر در کنفرانس
چچن نسبت به نتیجه و بیانیه پایانی این کنفرانس هیچ اطلاعی نداشتند و اگر
میدانستند که اهل سنت و جماعت به چند دسته تقسیم شده و وهابیت از فرقه اهل
سنت خارج میشود، هیچگاه در این کنفرانس شرکت نمیکردند.
دکتر
مختار الشنقیطی استاد دانشکده علوم اسلامی دانشگاه قطر با اظهار تعجب از
توجیههای مطرح شده از سوی الازهر مصر گفت که "نمیتوان مدعی شد رهبران و
علمای طراز اول الازهر نسبت به اهداف این کنفرانس اطلاع نداشتند. الازهر از
مدتها قبل سرمایه معنوی و جایگاه اجتماعی و مقبولیت مردمیاش را از دست
داده است زیرا به نهادی سیاسی تبدیل شده است."
اهل سنت قربانی سیاستهای دوگانه الازهر و هیأت کبار علمای سعودی
به نظر میرسد که مشکل عربستان سعودی و علمای آن کنفرانس گروزنی و یا شرکت
کنندگان در این کنفرانس نیست بلکه خاندان سعودی باید در سیاستهای خود در
قبال کشورهای منطقه و شیوهای که برای آتش افروزی و ایجاد جنگهای قومیتی و
مذهبی در پیش گرفته است، تجدید نظر اساسی کند.
اهانت و فحاشی به علمای
اهل سنت شرکت کننده در این کنفرانس نه تنها از تاثیر این کنفرانس نخواهد
کاست بلکه شعله آن را نیز افروختهتر خواهد کرد. کنفرانس چچن بیشک زنگ خطر
جدی را برای سعودیها به صدا در آورده است تا به دقت در سیاستهای جنگ
طلبانه و خصمانه خود تجدید نظر کرده و به جای اتهامهزنی به سایر کشورها و
متهم ساختن آنان به تشیّع و یا همکاری برای آنچه که برپایی حکومت صفوی
نامیدند، الگوی کشورداری و تعامل در فضای بین المللی را بیاموزند که این
مهم نیازمند تفکر و تامّل جدی است و هیچگاه با توهین به منتقدان صورت مساله
پاک نخواهد شد.
به
راستی آیا تقابل میان الازهر و عربستان سعودی منجر به ایجاد اختلاف و
دوقطبی در جامعه اهل تسنن خواهد شد؟ آیا الازهر مصر که در تمامی این سالها
سیاستهای دوگانه و موضعگیریهای ابهام آلود در قبال سرکشی وهابیت از
خود نشان داده است، توان ایستادگی در برابر خاندان سعودی را دارد؟ آیا
اختلاف میان الازهر و هیأت کبار علمای سعودی به روابط سیاسی و دیپلماتیک
مصر و عربستان آسیب جدی وارد خواهد کرد؟ آیا اهل سنت حاضر به رویگردانی از
وهابیت و حمایت قاطع از الازهر خواهند بود؟ اینها و پرسشهایی از این قبیل
همگی حاکی از آن است که هرچند شکاف در میان نهادهای دینی مصر و عربستان
ایجاد شده است اما میتوان مدعی شد که جمهور اهل سنت از سیاستهای علمای
وهابی و سردمداران سعودی به ستوه آمده و بیش از این حاضر به پرداخت تاوان
اشتباهات وهابیت نخواهند بود.
از سوی
دیگر هرچند که تاریخ و گذر زمان تمامی این پرسشها را پاسخ خواهد داد اما
به نظر میرسد که الازهر مصر با شرکت در این کنفرانس به سعودیها نشان داده
که دیگر حاضر به سکوت در برابر سهمخواهی و زیادهخواهی مفتیان سعودی و
باج دادن به آنان نیست. الازهر مصر تمام تلاش خود را برای بازپس گیری هویت
دینیاش به عنوان تنها نماینده و مرجعیت علی الاطلاق اهل سنت در جهان اسلام
به کارخواهد بست تا بار دیگر داستان تلخ اشتباهی را که حاکمیت مصر در
تعاملات سیاسی با عربستان انجام داده، تکرار نکند.
همچنین از
این نکته نباید غافل شد که گرچه الازهر مصر در سالهای اخیر تعامل
سازندهای با مذهب تشیّع و جمهوری اسلامی ایران ندارد اما یقینا تنها نهاد
دینی در جامعه اهل سنت است که توانسته تا اندازه زیادی در مقابل تکفیریها و
گردن کشیهای آنان ایستادگی کند. باید نشست و دید دعوا بر سر کسب مرجعیت
دینی اهل سنت به نفع چه جریانی در جهان اسلام تمام خواهد شد.