کتابهای «روابط عمومی بین المللی»، «روابط عمومی تخصصی» و «آینده روابط عمومی» منتشر شدند.
عباس اسدی دانشیار روزنامه
نگاری دانشگاه علامه طباطبائی برای نخستین بار سه کتاب جدید تخصصی در حوزه
روابط عمومی را روانه بازار نشر کرد.
این کتابهای که «روابط عمومی بین المللی»، «روابط
عمومی تخصصی» و «آینده روابط عمومی» نام دارند، ترجمه اثر «رالف» تنچ» و
«لیز یئومانز» دو استاد دانشگاه متروپولیتین لیدز انگلستان است.
مترجمان در مقدمه کتاب اظهار داشتهاند که ترجمه این
کتابها به زبان فارسی، به این امید صورت گرفته که فارسی زبانان علاقهمند
به حوزه روابط عمومی را به کار آید و چشم اندازهایی تازه در جهان ارتباطات
به آنان فرا بنماید. بدیهی است تکیهگاه مؤلفان بیشتر فرهنگ روابط عمومی
مغرب زمین و به خصوص روابط عمومی در انگلیس بوده است، اما در عین حال آنانی
که با حوزه روابط عمومی سر و کار دارند نیز فارغ از هر گونه تقلید، از
این کتاب بهره ها خواهند برد. زیرا بسیاری از اصول و کلیات در هنر روابط
عمومی وجود دارد که توجه به آنها در نزد دیگر ملل جهان فایده ها در بر
خواهد داشت. بی گمان تامل در مباحث کتاب حاضر موجب پرورش ذوق و استعداد و
ورزیدگی فعالان حوزه روابط عمومی و ارتباطات خواهد شد، به خصوص با در نظر
داشتن این واقعیت که، بخشی از این حوزه همواره کمتر مورد توجه و شرح و بسط
قرار گرفته است.
به گفته مترجمان ترجمه کتاب که قریب به چهار سال طول
کشیده است، آن از صرف وقت و مطالعه در زمینه های مربوط و رجوع به منابع و
دقت لازم، در حد وسع خویش فرو گذار نکرده اند، با این همه، در تقدیم حاصل
کار خود به خواستاران این گونه مباحث هیچ گونه ادعائی نداشته و ندارند.
فهرست مطالب کتاب حاضر وسعت دامنه تتبعات نویسندگان و
ابعاد ناشناخته حوزه روابط عمومی را نشان می دهد. دقت در مباحث این کتاب
علاوه بر این که خواننده را با نظرگاه های مختلف در روابط عمومی آشنا می
کند، چراغی نیز، فرا راه علاقه مندان این حوزه بر می افروزد و به آنان می
آموزد که روابط عمومی به معنای واقعی اش چیست و ابعاد آن تا کجاست؟
به گفته مترجمان مطالعه کتاب حاضر، به خوبی نشان می
دهد که روابط عمومی در ایران به خوبی درک نشده است. گویا در این کشور از
واژه روابط عمومی تنها بخش اول آن یعنی «روابط»، و از «عمومی» نیز «امّی»
فهم شده است و به همین دلیل، بسیاری اوقات مشاهده شده و می شود کسانی که به
این حوزه ورود کرده و می کنند به نوعی از طناب مرئی و نامرئی «روابط»
آویزان شده یا می شوند. به ندرت افرادی پیدا می شوند که ورودشان به این
حوزه جزء «ثبت سفارشات» نبوده و صرفا بر اساس توانایی ها و شایستگی ها بوده
باشد. پس پر بیراه نخواهد بود اگر گفته شود که در ایران مدعیان این حوزه،
متاسفانه روابط عمومی را تنها در حد تبلیغاتچی شناسانده اند و کوشیده اند
تا از این نمد تنها برای خود کلاهی درست کنند.
مترجمان همچنین در مقدمه خود افزوده اند که، روابط
عمومی در ایران همواره از برخی بیمار های مزمن رنج برده و می برد و تا به
حال کسی نیز برای درمان آن اقدامی نکرده است، چه آنانی که در مراکز به
اصطلاح آکادمیکی در این زمینه قصه های نظری بافته و می بافند، و چه کسانی
که در عمل به این نوع فعالیت مشغول بوده و می باشند. از جمله از این بیماری
ها، تنزل حرفه روابط عمومی به یک امر «تشریفاتی»، ورود افراد «غیر متخصص» و
یا «متخصص نما» به این حوزه و مهم تر از همه، تبدیل شدن روابط عمومی به یک
«کارچاق کنی» هست. این بیماری ها و بیماری های دیگر هیچ گاه اجازه نداده و
نمی دهند تا روابط عمومی در ایران نقشی مکمل در گسترش و تقویت نظام مردم
سالاری و مدنیت داشته باشد و به عنوان نیروی سازنده جامعه شناخته شود. درد
آورتر از همه این که، روابط عمومی در این مرز و بوم، همواره با معنای تبلیغ
و آگهی برابر گرفته شده و می شود، در حالی که، کارکرد و وظایف اصلی روابط
عمومی این گونه نبوده و نیست و چنین برداشتی از روابط عمومی موجب شده و می
شود تا آن، هیچ گاه نتواند اقدامات بنیادی در رفع مشکلات جامعه و یا حداقل
سازمان خود انجام دهد. با تاسف باید گفت که روابط عمومی در ایران امروز،
ارتباط مستمر با جامعه و قشرهای مختلف اجتماعی و به تبع آن با مسایل
گوناگون جامعه آشنایی نداشته و ندارد و در موارد بسیاری با دیدگاه ها،
مطالبات و نیازهای مردم بیگانه است. آن همچنین، نه تنها به مشکلات و مسایل
ملی کمترین توجه را نشان داده و می دهد، حتی کوچکترین نقد را نیز بر نمی
تابد و همواره خود را عاری از هر گونه عیب و ایراد می پندارد. به خصوص این
که روابط عمومی، روزنامه نگاری را بسیاری اوقات هووی خود پنداشته و می
پندارد و حاضر نیست از ظرفیت های آن برای تقویت و ارتقای جایگاه خود
استفاده نماید. این در حالی است که روابط عمومی ها در کشورهای پیشرفته،
قدرت افکار عمومی را همواره به رسمیت شناخته و می شناسند و تلاش می کنند تا
از این فرصت برای پیشبرد اهداف عالیه سازمانی و ملی خود بهره جویند.
همچنین در بخش دیگری از مقدمه مترجمان آمده است، علی
رغم این که در روابط عمومی های ایران، استعداد و ظرفیت های فراوانی برای
کمک به توسعه و پیشرفت جامعه وجود داشته و دارد، آنها اما هنوز در نزد
شهروندان و ارباب رجوع اعتباری ندارند و آن حداقل اعتبار داشته خود را نیز
از دست داده اند. چگونه می توان از روابط عمومی ها، سلب اعتماد و اعتبار
نکرد هنگامی که دیده و شنیده می شود که بسیاری از آنها به «دکانداری» مشغول
گشته اند و دانسته و نادانسته (که اغلب دانسته است) آب به آسیاب فساد می
ریزند. روابط عمومی آن نیست که به بهانه های مختلف خبرنگاران و نمایندگان
رسانه ها مورد تایید خود را به اصطلاح نمک گیر کند و با باج دادن به آنان،
بکوشد تا تصویر مطلوب از سازمان متبوع خود ارائه دهد، یا با برگزاری
جشنواره های جعلی و سمینارهای تقلبی و اعطای مجسمه های پلاستیکی، اصول
«استاندارد» را به حراج بگذارد و بدین گونه ضمن زیر پا نهادن وجدان حرفه
ای، با سلامت شهر و شهروند معامله کند. البته نباید فراموش کرد که بخشی از
این رسم و رسوم کاسبی روابط عمومی ها، به مراکز و محافل آموزشی روابط عمومی
ها و یا جزوه های که به دروغ عنوان کتاب بر آنها نهاده شده، باز می گردد
که در آنها فنون و شگردهای این نوع فریبکاری با آب و تاب فراوان، آموزش
داده شده و می شوند. چنین است که در ایران امروز، دیگر نه نشانی از هنر
هشتم باقی مانده و نه کارگزار روابط عمومی معنا پیدا کرده است. بلکه امروز،
روابط عمومی به «روابط خصوصی» مبدل شده که حوزه فعالیت آن را زد و بند و
رانت خواری و پنهان کاری تعریف می کند.
مترجمان در بخش پایانی مقدمه خود اظهار امیدواری
کرده اند که شاید این کتاب بتواند ذهنیت پدر سازی و مادرسازی در حوزه روابط
عمومی را تغییر دهد و به ارتقاء کیفیت حرفه ای روابط عمومی کمک نماید و
چشم اندازهایی تازه در جهان ارتباطات به آنان فرا بنماید.
عباس اسدی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی،
پیش از این کتاب های دیگری از جمله، روزنامه نگاری در جهان معاصر، حقوق
مخاطبان مطبوعات، شناسنامه خبرگزاری های جهان و غیره به رشته تحریری در
آورده است.