در منزل خودِ من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان می برد. خود من هم همین طورم. نه این که حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه می کنم؛ تا خوابم می آید، کتاب را می گذارم و می خوابم.
فاصله گرفتن
مردم از کتاب هرچند در میان ایرانیان امر جدیدی نیست، اما در چند سال گذشته با وجود
افزایش قیمت کتاب و پررنگ شدن مشکلات اقتصادی، بیشتر شده است. در میان بسیاری از خانواده
ها، کتاب تقریباً جایی ندارد و کودکان و نوجوانان به همراه والدین بیشترین وقت خود
را صرف فضای مجازی و گشت و گذار در کانال ها و سایت های مختلف می کنند. برای برخی دیگر
از مردم نیز کتاب خواندن مساوی است با وقت اضافه داشتن. باور غلط بر این است که کتاب
خواندن، فراغتی می خواهد و گوشه چمنی.
تغییر سبک زندگی و رنگ عوض کردن دنیای سنتی و حرکت به
سمت مدرن شدن، تبعاتی دارد که یکی از آنها، حرکت زندگی در دور تند است. زندگی های فست
فودی دیگر ظاهراً همخوانی با بیت مشهور حافظ که اشاره ای به آن شد، ندارد. گویی کتاب
هایی که در ویترین کتابفروشی ها جا خوش کرده اند، موجودات غریبه ای هستند که هیچ حس
آشنایی با آنها ندارند. اما چه بخواهیم و چه نه، کتاب نیمه گمشده همه انسان هایی است
که در این دایره فعال اند. فراغتی که برای لحظه ای آنها را از محیط پرهیاهوی شهری دور
می کند و آرامشی را که به دنبالش ایستگاه های مترو را یکی پس از دیگری طی می کنند،
به آنها هدیه می دهد.
نگاهی به خاطرات رهبر معظم انقلاب نشان می دهد می توان
با وجود مشغله های زندگی، از کتاب فارغ نبود. با توجه به آغاز بیست و نهمین دوره هفته
کتاب، نگاهی انداخته ایم به سبک کتابخوانی ایشان.
رهبر معظم انقلاب بارها در دیدار با اقشار مختلف از جمله
مسئولان فرهنگی کشور، بر ایجاد عادت کتابخوانی در میان افراد از سنین کودکی تأکید کرده
اند. ایشان در بخشی از صحبت هایشان در گفت وشنود صمیمانه با جمعی از جوانان و نوجوانان
با اشاره به این موضوع فرموده اند: من در دوران جوانی زیاد مطالعه می کردم. غیر از
کتاب های درسی خودمان که مطالعه می کردم و می خواندم، کتاب تاریخ، کتاب ادبیات، کتاب
شعر و کتاب قصّه و رمان هم می خواندم. به کتاب قصّه خیلی علاقه داشتم و خیلی از رمان
های معروف را در دوره نوجوانی خواندم. شعر هم می خواندم. من با بسیاری از دیوان های
شعر، در دوره نوجوانی و جوانی آشنا شدم. به کتاب تاریخ علاقه داشتم و چون درس عربی
می خواندم و با زبان عربی آشنا شده بودم، به حدیث هم علاقه داشتم.
الآن احادیثی یادم است که آنها را در دوره نوجوانی خواندم
و یادداشت کردم؛ دفتر کوچکی داشتم که یادداشت می کردم. احادیثی را که دیروز، یا همین
هفته نگاه کرده باشم، یادم نمی ماند، مگر این که یادآوری وجود داشته باشد؛ اما آنهایی
را که در آن دوره خواندم، کاملاً یادم است. شما هم واقعاً باید قدر بدانید؛ هرچه امروز
مطالعه می کنید، برایتان می ماند و هرگز از ذهنتان زدوده نمی شود. دوره نوجوانی برای
مطالعه و یاد گرفتن، دوره خیلی خوبی است؛ واقعاً یک دوره طلایی است و با هیچ دوران
دیگری قابل مقایسه نیست.
از خیلی از نوجوانان بیشتر مطالعه می کنم
عادت به مطالعه موضوعی است که با همت پدر و مادر در خانواده
شکل می گیرد. رهبر معظم انقلاب نیز در خاطراتشان از پدر بزرگوارشان به نقش ایشان در
کتابخوان شدن فرزندان اشاره کرده اند:
من خیلی کتاب نگاه می کردم؛ منزل ما هم کتاب زیاد بود.
پدرم کتابخانه خوبی داشت و خیلی از کتاب ها هم برای من مورد استفاده بود. البته خود
ما هم کتاب داشتیم، کرایه هم می کردیم. نزدیک منزل ما کتابفروشی کوچکی بود که کتاب،
کرایه می داد. من رمان و اینها که می خواندم، معمولاً از آن جا کرایه می کردم.
الان یادم افتاد که به کتابخانه آستان قدس هم مراجعه
می کردم. آستان قدس هم در مشهد، کتابخانه خیلی خوبی دارد. در دوره اوایل طلبگی - در
همان سنین پانزده، شانزده سالگی - به آن جا مراجعه می کردم. گاهی روزها آن جا می رفتم
- نزدیک آستان قدس است - و مشغول مطالعه می شدم؛ صدای اذان با بلندگو پخش می شد، به
قدری غرق مطالعه بودم که صدای اذان را نمی شنیدم! خیلی نزدیک بود و صدا خیلی شدید داخل
قرائتخانه می آمد و ظهر می گذشت، بعد از مدتی می فهمیدیم که ظهر شده است! با کتاب اُنس
داشتم. البته الان هم که در سنین نزدیک 60 سالگی هستم - همان طور که گفتید بعضی از
شما جای فرزند من هستید و بعضی مثل نوه من می مانید - از خیلی از نوجوانان بیشتر مطالعه
می کنم؛ این را هم بدانید.1376/11/14 (گفت و شنود صمیمانه رهبر انقلاب با جمعی از جوانان
و نوجوانان؛ 1376/11/14)
رسم هر شب خانواده رهبر انقلاب
در منزل خودِ من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال
مطالعه خوابشان می برد. خود من هم همین طورم. نه این که حالا وسط مطالعه خوابم ببرد.
مطالعه می کنم؛ تا خوابم می آید، کتاب را می گذارم و می خوابم. همه افراد خانه ما،
وقتی می خواهند بخوابند، حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر می کنم که همه خانواده
های ایرانی باید این گونه باشند. توقّع من، این است. باید پدرها و مادرها، بچه ها را
از اوّل با کتاب محشور و مأنوس کنند. حتّی بچه های کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند.
(مصاحبه در پایان بازدید از نمایشگاه کتاب؛ 1374/02/26)
کتاب های توصیه شده رهبر معظم انقلاب به نوجوانان و جوانان
یکی از سبک های رهبر معظم انقلاب در حوزه کتابخوانی،
معرفی کتاب های خوب برای علاقه مندان به این حوزه است. موضوعی که در سال های اخیر تحت
عنوان «تقریظ نویسی»های ایشان مطرح است، امری مسبوق به سابقه است:
قبل ها در دوران مبارزات، خود من این کار [معرفی کتاب
های خوب به جوانان] را می کردم؛ یعنی اصلاً کتاب هایی را می خواندم، به قصد این که
ببینیم به درد چه کسی می خورد، یا کجاهایش به درد چه کسانی می خورد و یادداشت می کردم.
جوانانی که با من رفت و آمد داشتند - عمدتاً در مشهد، یا در دوره ای که مشهد نبودم؛
تبعید بودم - من اسم می دادم که این کتاب ها را بخوانید؛ این کتاب ها هم متنوّع بود.
الآن هم می شود این کار را کرد و مجموعه ای را در نظر گرفت. (بیانات در جلسه پرسش و
پاسخ با جوانان در دومین روز از دهه فجر 1377/11/13).
نگاه متفاوت رهبر معظم انقلاب به حوزه کتاب و بهره بردن
از فضای ادبی کشورهای مختلف از دیگر سبک های ایشان در کتابخوانی است که می توان به
آن اشاره کرد:
من نمی خواهم به بچه ها خیلی کتاب و رمان معرفی کنم؛
حالا ممکن است اسم مؤلّفینش را بگویم. مثلاً یک نویسنده معروف فرانسوی هست به نام «میشل
زواکو» که کتاب های زیادی دارد. من اغلب رمان های او را در آن دوره خواندم. یا نویسنده
معروف فرانسوی «ویکتور هوگو» من کتاب «بینوایان» او را اوّلین بار در همان دوره نوجوانی
از کتابخانه آستان قدس گرفتم. البته همه آن را نخواندم؛ مقداریش را خواندم. یکی دو
بار بعد از آن هم تمامش را خواندم. «گفت وشنود صمیمانه رهبر انقلاب با جمعی از جوانان
و نوجوانان؛ 1376/11/14)
مطالعه چند کتاب قطور در اتوبوس
بهره بردن از زمان به ویژه توجه داشتن به زمان هایی که
عموماً به بطالت می گذرد، نکته دیگری است که در سبک کتابخوانی رهبر معظم انقلاب دیده
می شود. ایشان در خاطراتشان فرموده اند که چند کتاب قطور را در اتوبوس خوانده اند:
من می خواهم خواهشی از مردم بکنم و آن این است: کسانی
که وقت های ضایع شونده ای دارند؛ مثلاً به اتوبوس یا تاکسی سوار می شوند، یا سوار وسیله
نقلیه خودشان هستند و دیگری ماشین را می راند، یا در جاهایی مثل مطبّ پزشک در حال انتظار
به سر می برند و به هرحال اوقاتی را در حال انتظار به بی کاری می گذرانند، در تمام
این ساعات، کتاب بخوانند. کتاب در کیف یا جیب خود داشته باشند و در اتوبوس که نشستند،
کتاب را باز کنند و بخوانند. وقتی هم به مقصد رسیدند، نشانه ای لای کتاب بگذارند و
باز در فرصت یا فرصت های بعدی آن را باز کنند و از همان جا بخوانند. بنده خودم چند
جلد قطور از یک عنوان کتاب را در اتوبوس خواندم! البته قضیه مربوط به قبل از انقلاب
است که چند روزی برای انجام کاری از مشهد به تهران آمده بودم. بنا به دلایلی نمی خواهم
اسم کتاب را بگویم. وضعیت و فضای اتوبوس های آن روزگار برای ما خیلی آزار دهنده بود
و نمی توانستیم تحمّل کنیم. دلم می خواست سرم پایین باشد و خواندن کتاب در چنین وضعیتی
بهترین کار بود. ساعتی را که به این حالت می گذراندم احساس نمی کردم ضایع می شود. آن
وقت ها تقریباً یک ساعت طول می کشید تا آدم با اتوبوس از جایی به جای دیگر می رفت.
بعضی وقت ها این جابجایی کمتر یا بیشتر هم طول می کشید. به هرحال چنین یک ساعت هایی
را احساس نمی کردم که ضایع می شود؛ چون کتاب می خواندم.
بیشتر بخوانید
مطالبات رهبر
انقلاب در حوزه کتاب/ هفته کتاب چگونه باید باشد؟
مطالبات رهبر
انقلاب در حوزه کتاب ـ 10/ چگونه به کتابخوانی عادت کنیم؟
شمارگان 200
نسخه ای برای جمعیت 80 میلیونی؛ راه خروج از بحران کاهش شمارگان کتاب چیست؟
همه بایستی این طور عمل کنیم. گاهی می بینید یک نفر پای
تلویزیون نشسته و منتظر یک فیلم است. تلویزیون آگهی تبلیغاتی پخش می کند و گاهی پخش
تبلیغات بیست دقیقه طول می کشد. یک وقت است کسی به آن تبلیغات احتیاج دارد. اما کسی
که احتیاج ندارد آگهیهای تبلیغاتی را ببیند، این بیست دقیقه را چرا بی کار بنشیند؟!
یک کتاب دم دستش باشد؛ بردارد و بیست دقیقه مطالعه کند. اگر مردم ما عادت کنند که از
این وقتهای ضایع شونده برای مطالعه ی کتاب استفاده کنند، جامعه خیلی پیش خواهد رفت
و فرهنگ کشور، خیلی ترقّی خواهد کرد. (مصاحبه با خبرنگار صدا و سیما پس از بازدید از
نمایشگاه کتاب؛ 1375/02/22)
خاطرات اهالی فرهنگ از کتابخوانی رهبر انقلاب
مجید مجیدی
توجه رهبر معظم انقلاب به امر کتابخوانی را می توان در
میان خاطرات اهالی فرهنگ و هنر نیز یافت. کتاب «یادستان دوست» که به همت حجت الاسلام
و المسلمین علی شیرازی تدوین و توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است، خاطراتی در
این زمینه منتشر کرده است. به عنوان نمونه، مجید مجیدی کارگردان، در بخشی از این کتاب
گفته است:
ایشان(مقام معظم رهبری) در زمینه های فرهنگی نیز جامع
الشرایط هستند. شما هیچ یک از مسئولان فرهنگی کشور را نمی توانید نام ببرید که به اندازه
ایشان باسواد باشد، فیلم دیده باشد، موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی را بشناسد. در سال
های پیش، حوزۀ هنری جلسه های شعر می گذاشت. ماه مبارک رمضان بود و مسئول حوزه، به مناسبت
افتخارات نشر یک ساله، تعدادی مجموعۀ شعر منتشر شده را خدمت حضرت آقا آورد. تعداد کتاب
ها بسیار بود. معظم له همین که این کتاب ها را تورق می کردند، غلط های ویرایش و محتوایی
اشعار را هم می گرفتند.
بسیاری از وقت ها که برای بازدید به نمایشگاه کتاب رفته
اند، اگر بحثی پیش آمده، وزیران وقت که در کنار ایشان بوده اند، کم آورده اند. آن قدر
اطلاعات ایشان جامع و کامل است که کسی نمی تواند حریف ایشان باشد. ایشان هر دو سه ماه
یک بار، جلسه های نقد رمان دارند و با ناشران، نویسندگان و مترجمانی که این کتاب ها
را چاپ کرده اند صحبت می کنند.
یکی از دوستان تعریف می کرد: «فیلم بادبادک تازه ساخته
شده بود. حضرت آقا دربارۀ این فیلم گفته بودند که رمانش فوق العاده است؛ امیدوارم فیلمش
هم به اندازۀ رمانش فوق العاده باشد.» تمام این ها نشان دهندۀ اِشراف جدی ایشان به
مقوله هنر است.
حجت الاسلام و المسلمین علی شیرازی: کتابی نیست که به
حضور رهبر انقلاب ببریم و ایشان نخوانده باشند
متأسفانه ما هنوز کتاب جامعی که بخواهد به نظرات رهبر
معظم انقلاب در خصوص کتاب بپردازد، نداریم. این در حالی است که ایشان هر کتابی را که
مطالعه می کنند، یادداشت و حاشیه ای بر آن می نویسند. ایشان تمامی رمان های معروف در
حوزه انقلاب های روسیه و فرانسه و حتی تاریخ ایران را مطالعه کرده و بر آن حاشیه ای
نوشته اند.
بارها شده رمان تازه منتشر شده ای را برای معرفی خدمت
ایشان می بریم، اما ایشان می فرمایند که این اثر را مطالعه کرده اند. ایشان هم در کتابخوانی
سرعت دارند و هم در ارائه نظرات در خصوص محتوا و ساختار کتاب صاحب نظراند. به طور کلی
به نظرم مانند ایشان کم کتابخوان داریم. البته این هم به عشق به مطالعه ایشان از دوران
کودکی بازمی گردد.
گشتی در کتابخانه رهبر انقلاب
پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی خامنه ای نیز با
انتشار یادداشتی از محسن چینی فروشان مخاطبان را با فضای کتابخانه ای ایشان بیشتر آشنا
کرد. در بخش هایی از این یادداشت می خوانیم:
کتابخانه ایشان نسبتاً بزرگ است و کتاب ها موضوعات مختلفی
دارند. ایشان کنار خیلی از کتاب ها حاشیه نویسی کرده اند و من خیلی دلم می خواهد یک
زمانی آن چیزی که می شود از این حاشیه ها منتشر کرد، منتشر بشود، چون بادقت و باظرافت
حاشیه نوشته اند.
شعر و رمان
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: در مورد بخش ادبیات
کتابخانه، شعرش خیلی جلب توجه می کند. البته بخشی از کتاب های شعر را شعرا به مناسبت
های مختلف هدیه داده اند. بعضی هم طبق آنچه که من دیدم، معلوم بود مربوط به خود ایشان
است و بعضی هایش را خودشان در جوانی خریده اند. خلاصه شعرش خیلی غنی است، اما در بخش
شعر، انواع و اقسام غزلیات حافظ و حافظ شناسی خیلی برجسته است. البته به آنها مراجعه
می کنند و این طور نبوده که مثلاً همان طور نو مانده باشد و کتابخانه ای باشد. در بعضی
از آنها یادداشت بود و بعضی هایش هم مثلاً معلوم بود که محل مراجعه است.
کتاب های رمان ایشان که اغلب معروف هستند و از نویسندگان
مختلف و معروف در کتابخانه هست. مثلاً کتاب های نویسندگان روس مثل چخوف، نویسندگان
عرب و رمان های مختلفی از نویسنده های فرانسوی مثل بالزاک و رومن رولان.
باید بگویم که آقا خیلی به عنوان زندگی نامه نویس روی
رومن رولان تأکید می کنند. در جلسه ای می گفتند که ما کسی مثل رولان نداشته ایم که
بیاید زندگی نامه بزرگان انقلاب را بنویسد و ما همچنین کتاب هایی را لازم داریم که
این یک تخصص است و باید بعضی ها بروند دنبالش و یاد بگیرند و کمبودش احساس می شود.
من خودم نشنیدم، ولی خبر دارم که کتاب دیگری که در همین
زمینه به نام «سور بز» منتشر شد، ایشان آن را خواندند و حتی از لحاظ تکنیکی راجع به
آن نظر دادند که این کار قوی نیست. این روزآمد بودن ایشان خیلی قوی است. خلاصه رمان
های فراوانی ایشان دارند از نویسندگان مختلف؛ حالا نویسندگانی که به اصطلاح به عنوان
بچه مسلمان شناخته می شوند یا نویسندگانی که خیلی هم مذهبی نبودند.