"فقه تربیتی" که از آن به نظریه ای نو در علم تربیتی اسلامی تعبیر می شود، در مرکز پژوهش های تمدنی بیروت(مرکز الحضارة) به زبان عربی ترجمه و در دو جلد منتشر شد.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، این پژوهه حاصل درس های فقهی حجت الاسلام والمسلمین اعرافی است که در ابتدا در دو جلد به زبان فارسی تدوین شده بود. جلد نخست با نام "مبانی نظری و پیشفرضها"، از سوی آقای محمد ترمس و جلد دوم با نام "مسائلی چند در یادگیری و یاددهی"، از سوی خانم فاطمه ابو زید به عربی ترجمه شده است.
در جلد نخست، پیش از مباحث اصلی، مقدمهی مرکز، مقدمهی مؤسسهی اشراق و عرفان در قم و مقدمهی مؤلف آمده است. این جلد از چهار فصل به همراه خلاصهی مطالب فصل و چهار پیوست تشکیل شده است.
مباحث فصل اول، عبارت است از: "تعریف فقه"، "موضوع فقه (مکلفین و رفتار آنان)"، "محمول فقه" و "قانون (دانشی متناظر با علم فقه)".
* مقایسه و تعامل دانش فقه و دانش تربیت
فصل دوم دربارهی "تعریف تربیت"، "اقسام تربیت"، "نظامهای تربیتی"، "تربیت و مفاهیم مشابه"، "دانش تربیت" و "دانش تربیت و دانشهای مشابه" بحث میکند. "مقایسه و تعامل دانش فقه و دانش تربیت" عنوان فصل سوم است. در فصل چهارم نیز به "امکان و ضرورت نوآوری در فقه تربیتی"، "پیشینه، نشانهها و عناصر اصلی فقه تربیتی"، "گسترهی فقه تربیتی"، "جایگاه فقه تربیتی" و "مقایسهی فقه تربیتی با دانشهای متناظر" پرداخته شده است.
موضوع پیوستها نیز بدین شرح است: "نسبت فقه و اخلاق"، "تولد فقه اخلاق و پیشینهی آن در منابع فقهی"، "تاریخچه فقه عقیده در منابع فقهی" و "شماری از مسائل نوظهور تربیتی".
* بررسی پنج مساله درباره یادگیری
آقای سید نقی موسوی در مقدمهی جلد دوم نوشته است: «کتاب حاضر، دومین جلد از یک موسوعهی بزرگ تربیتی است. این جلد را به احکام یادگیری، بهطور عام، و یادگیری دین، به طور خاص اختصاص دادهایم و در آن به بررسی پنج مسئله پرداختهایم:
در مسئلهی نخست، دربارهی حکم آموزش و تعلیم با صرف نظر از نوع دانش و شیوهی یادگیری آن بحث کردهایم و به این پرسش پاسخ دادهایم که آیا مطلق یادگیری، رجحان شرعی دارد؟
در مسئلهی دوم، به حکم یاددهی و یادگیری دین پرداختهایم و این سؤال را مطرح ساختهایم که آیا مطلوبیت دارد یا خیر؟ و در صورت پاسخ مثبت، آیا مطلوبیت آن شرعی است یا عقلی؟ آموزش کدام بخش یا بعد از دین رجحان شرعی دارد و کدام بعد مستحب است؟
پس از اثبات وجوب عقلی تحقیق دربارهی دین، در مسئلهی سوم بحث آموزش معارف اسلامی و تشویق دین به یادگیری آنها را پیش کشیده و به عنوان سؤال اصلی، پرسیدهایم: آیا میتوان ادعا کرد که یادگیری معارف اسلامی ثواب دارد و هرچه فرد مؤمن بیشتر یادبگیرد، از ثواب بیشتری برخوردار میشود؟ به دیگر سخن، آیا یادگیری و شناخت اسلام در همه سطوح یادگیری آن، شرعا رجحان دارد و هرچه این شناخت عمیقتر شود، استحباب رسیدن به آن نیز بیشترمی شود؟
در مسئلهی چهارم بنابر پیشفرض نابرابری معارف و دانشهای اسلامی در درجهی استحباب، مسائل مورد ابتلا و فراگیر را مورد بحث و بررسی قرار دادهایم.
و بالاخره در مسئلهی پنجم، یادگیری دین در سطح تخصصی و اجتهادی را مطرح کردهایم و با این پیشفرض که معارف دینی، شاخههای گوناگونی دارد، مانند عقاید، اخلاق، احکام و ... و نیز با توجه به انقسام مراتب آنها به مسائل ضروری و مورد ابتلا و مسائل غیر ضروری و غیر مورد ابتلا، به بررسی حکم تحقیق علمی در دین در سطح تخصص پرداختهایم.
* اشاره به احکام تحقیقات و مطالعات عقیدتی
در ادامه مقدمه جلد دوم آمده است: براساس بحثی که استاد اعرافی در یکی از پیوستهای جلد نخست با عنوان "فقه عقیده" مطرح کرده است، یکی از پیوستهای جلد دوم را به پارهای از احکام تحقیقات و مطالعات عقیدتی اختصاص دادهایم، به این امید که این کوشش، در تولد "فقه عقیده" در کنار "فقه تربیتی" سهمی داشته باشد.»
جلد دوم، از یک مقدمه و یک مدخل پیرامون پنج مسئله و ادلهی آنها و خلاصهی این ادله تشکیل شده است. این پنج مسئله عبارتند از: "یادگیری و تحقیق دربارهی دین"، "یادگیری معارف دینی"، "یادگیری احکام مورد ابتلا" و "مطالعهی تخصصی و اجتهادی دین". در ادامه، سه پیوست قرار گرفته و در پایان منابع کتاب درج شده است.
* چشم اندازه مرکز پژوهش های تمدنی در علوم تربیتی
در مقدمهی مرکز پژوهش های تمدنی نیز آمده است: این مرکز مفتخر است که این اثر علمی را در برگردان عربی آن به خوانندگان گرامی تقدیم کند. این کوشش علمی، بخشی از طرح چشماندازی است که هدف آن، بررسی تربیت و مسائل مرتبط با آن از دید فقه و فقها است و آنچه در این دو جلد انتشار یافته است، نخستین مرحلهی این طرح، به شمار میآید.
* این موسوعه به بیش از 20 جلد می رسد
در مقدمهی مؤلف نیز آمده است: ما در کنار تقدیم دو جلد اول و دوم از موسوعهی "فقه تربیتی" پس از اصلاحات و اضافاتی که در آن صورت گرفت، به اطلاع خوانندگان گرامی میرسانیم که درس "فقه تربیتی" دایر است و اغلب شرکتکنندگان در این درس را افراد متخصص در تربیت و آموزش و علاقهمندان به این نوع مطالعات تشکیل میدهد. در حال حاضر بحث یادگیری و یاددهی را به پایان بردهایم و مشغول بحث دربارهی تربیت به معنای خاص آن هستیم. شایان ذکر است که افزون بر این دو جلد، جلدهای دیگر این موسوعه در دست تهیه است و بیش از ده پژوهشگر برای آن تلاش میکنند. امیدواریم این موسوعه که پیشبینی میشود به بیش از بیست جلد برسد، تکمیل گردد. خدا را شاکریم که آغاز این سلسله مباحث به تحقق یکی از اهداف مورد نظر یعنی "فقه تربیتی" به عنوان یک شاخهی علمی رسمی انجامید و به یکی از مصوبات رسمی حوزهی علمیه در چند مرحله از مراحل تحصیلی تبدیل شد، همچنانکه جامعة المصطفی، به اعطای مدرک دکترا در فقه تربیتی اقدام کرد. این اقدام، امر خجستهای است که دروازهی تحول را به روی این نوع از مطالعات میگشاید.
* بررسی انقلاب های اخیر در منطقه
مرکز پژوهش های تمدنی همچنین کتاب دیگری در خصوص انقلاب های اخیر در منطقه منتشر کرد.
«انقلابهای سردرگم- رهیافتهای اجتماعی، راهبردی برای جنبش عربی» عنوان پژوهشی است که بهتازگی از سوی جمعی از مؤلفان انتشار یافت. این کتاب از سلسله مطالعات فرهنگی است که مرکز پژوهش های تمدنی (مرکز الحضارة) در بیروت منتشر کرده است.
* بررسی انقلاب های اخیر از بُعد اجتماعی– دینی
کتاب حاضر که به همت آقای محمود حیدر، رئیس مرکز «دلتا للأبحاث المعمّقه» بیروت، تهیه و تنظیم شده است، موضوعات زیر را بررسی میکند:
عوامل انقلابهای سردرگم- بحثی تئوریک برای درکِ ماهیات، سؤالها و رویکردهای ایدئولوژیک آنها
پوشش ایدئولوژیک انقلابهای عربی- بین دو فرهنگ فتنه و نهضت
انقلابهای عربی از بُعد اجتماعی– دینی
آمریکا و انقلابهای عربی
پیشینههای معرفتشناسی تاریخی انقلابهای عربی
و ارزیابیها و تطبیقات انقلابهای بحرین و تونس
در مقدمه این کتاب آمده است: حتی اگر بر سر تعامل مثبت با عناوین رایج در پیامهای رسانهای و سیاسی و فکری، به دلیل اینکه تحولات جاری را انقلابهایی دانستهاند که دروازهی تغییر دمکراتیک را میگشاید، به تفاهم برسیم، باز نباید چشم بر شبکهی عظیم پیچیدگیها و تداخلاتی که این رویداد انقلابی را به سمت جنگ داخلی و فروپاشی ملی میکشاند، ببندیم. نگرش نزدیکتر به واقعیت به ما نشان میدهد که این رویداد عربی در همهی حوزهها و ساحت هایش، رویدادی است که مه غلیظی آن را دربر گرفته، اما درِ آن به روی احتمالات و وعدههای بیشمار باز است.
* عدم یکپارچگی در تعریف رویدادهای اخیر
ما از آنرو نام «انقلابهای سردرگم» را برای این کتاب برگزیدیم که به یقین میدانستیم آنچه رخ میدهد، اسباب و عوامل متعددی دارد، درست مثل تنوع و تعدد عوامل درونی و بیرونی که به انفجار و دوام آن میانجامد، مشابهت بیشتری دارد. سردرگمیای که حال و آیندهی «انقلابهای عربی» را مسموم میکند، علل و عوامل زیادی دارد و در رأس آنها، آشفتگی و عدم یکپارچگی در تعریف آن است که هنوز هم ادامه دارد و در نتیجه، فعالان و همتگماران به آن، هرکدام بر تعریفی که انعکاس دهندهی دیدگاهها و مواضع و منافع خودشان است، پای میفشارند. این امر، فرهنگ سیاسی عربی را در آشفتهبازار اصطلاحات غرق کرده است، تا حدی که مفاهیم انقلاب و نهضت و آزادسازی برابر شده است با آشوب و اشغال و جنگهای داخلی.
* انقلابهای عربی از کدام نوع انقلابها است؟
سؤالی که محافل فکری و تحلیلی را به خود مشغول ساخته، این است که: انقلابهای عربی از کدام نوع انقلابها است؟ آیا از نوع انقلابهای مدرنیته و دنبالهی قوانین تاریخی آنهاست...؟ یا آنکه از دنیای دیگری آمده و هیچ ارتباطی با هیچیک از انقلابهای بزرگ تاریخ، نه در مقدمات و نه در نتایج و بهطور حتم نه در نیروها و شعارهایش ندارد؟ در این کتاب به تفضیل درباره پاسخ به این پرسش ها بحث شده است.